loading...

سايت تفريحي و سرگرمي

بازدید : 424
11 زمان : 1399:2

sparrow story حكايت نصيحت هاي جالب گنجشك به مرد دمشي

نصيحت هاي جالب گنجشك به مرد دمشي

حكايت 3 پند گنجشك

حكايت كرده اند كه مردى در بازار دمشق، گنجشكى زيبا، به يك درهم خريد تا به منزل آورد و فرزندانش با آن بازى كنند. در بين راه، گنجشك به سخن آمد و به مرد گفت:« در من سودي براى تو نيست. درصورتي كه مرا ازاد كنى، تو را سه پند مى گويم كه هر يك، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسيرم مى گويم و نصيحت سوم را، وقتى آزادم كردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گويم. مرد با خود انديشيد كه سه پند از پرنده اى كه همه جا را ديده و همه چيز را از بالا نگريسته است، به يك درهم مى ارزد. پذيرفت و به گنجشك گفت: پندهايت را بگو.


گنجشك گفت: پند نخست آن است كه درصورتي كه نعمتى را از كف دادى، اندوه مخور و ناراحت مباش براي اين كه درصورتي كه آن نعمت، حقيقتاً و دائماً از آن تو بود، هيچگاه زائل نمى شد. ديگر آن كه درصورتي كه كسى با تو سخن محال و غير ممكن گفت به آن سخن اصلاً توجه نكن و از آن درگذر.


مرد، وقتي اين دو موعظه را شنيد، گنجشك را ازاد كرد. پرنده كوچك پر كشيد و بر درختى نشست. زيرا خود را ازاد و رها مشاهده كرد، خنده اى كرد. مرد گفت: پند سوم را بگو!


گنجشك گفت: پند چيست! ؟ اى مرد ساده، ضرر كردى. در شكم من دو گوهر است كه هر يك بيست مثقال وزن دارد. تو را فريفتم تا از دستت آزاد شوم. درصورتي كه مى دانستى كه چه گوهرهايى پيش من است به هيچگاه مرا آزاد نمى كردى.


مرد، از شدت غضب و حسرت، نمى دانست كه چه كند. دست بر دست مى ماليد و گنجشك را فحش مى داد. يك دفعه رو به گنجشك كرد و گفت: حال كه مرا از آن گوهرها محروم كردى، اقلاً آخرين پندت را بگو.


گنجشك خاطرنشان كرد:« مرد احمق! با تو گفتم كه درصورتي كه نعمتى را از كف دادى، ناراحتي نشو، ولي اكنون تو غمگينى كه چرا مرا از دست داده اى. همچنين گفتم كه سخن محال و غير ممكن را نپذير ولي تو هم اكنون پذيرفتى كه در شكم من گوهرهايى است كه چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم كه چهل مثقال گوهر با خود حمل كنم! ؟ پس تو سزاوار آن دو موعظه نبودى و نصيحت سوم را هم با تو نمى گويم كه قدر آن نخواهى دانست. اين را گفت و در هوا ناپديد شد.

منبع: robeka.ir

sparrow story حكايت نصيحت هاي جالب گنجشك به مرد دمشي

نصيحت هاي جالب گنجشك به مرد دمشي

حكايت 3 پند گنجشك

حكايت كرده اند كه مردى در بازار دمشق، گنجشكى زيبا، به يك درهم خريد تا به منزل آورد و فرزندانش با آن بازى كنند. در بين راه، گنجشك به سخن آمد و به مرد گفت:« در من سودي براى تو نيست. درصورتي كه مرا ازاد كنى، تو را سه پند مى گويم كه هر يك، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسيرم مى گويم و نصيحت سوم را، وقتى آزادم كردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گويم. مرد با خود انديشيد كه سه پند از پرنده اى كه همه جا را ديده و همه چيز را از بالا نگريسته است، به يك درهم مى ارزد. پذيرفت و به گنجشك گفت: پندهايت را بگو.


گنجشك گفت: پند نخست آن است كه درصورتي كه نعمتى را از كف دادى، اندوه مخور و ناراحت مباش براي اين كه درصورتي كه آن نعمت، حقيقتاً و دائماً از آن تو بود، هيچگاه زائل نمى شد. ديگر آن كه درصورتي كه كسى با تو سخن محال و غير ممكن گفت به آن سخن اصلاً توجه نكن و از آن درگذر.


مرد، وقتي اين دو موعظه را شنيد، گنجشك را ازاد كرد. پرنده كوچك پر كشيد و بر درختى نشست. زيرا خود را ازاد و رها مشاهده كرد، خنده اى كرد. مرد گفت: پند سوم را بگو!


گنجشك گفت: پند چيست! ؟ اى مرد ساده، ضرر كردى. در شكم من دو گوهر است كه هر يك بيست مثقال وزن دارد. تو را فريفتم تا از دستت آزاد شوم. درصورتي كه مى دانستى كه چه گوهرهايى پيش من است به هيچگاه مرا آزاد نمى كردى.


مرد، از شدت غضب و حسرت، نمى دانست كه چه كند. دست بر دست مى ماليد و گنجشك را فحش مى داد. يك دفعه رو به گنجشك كرد و گفت: حال كه مرا از آن گوهرها محروم كردى، اقلاً آخرين پندت را بگو.


گنجشك خاطرنشان كرد:« مرد احمق! با تو گفتم كه درصورتي كه نعمتى را از كف دادى، ناراحتي نشو، ولي اكنون تو غمگينى كه چرا مرا از دست داده اى. همچنين گفتم كه سخن محال و غير ممكن را نپذير ولي تو هم اكنون پذيرفتى كه در شكم من گوهرهايى است كه چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم كه چهل مثقال گوهر با خود حمل كنم! ؟ پس تو سزاوار آن دو موعظه نبودى و نصيحت سوم را هم با تو نمى گويم كه قدر آن نخواهى دانست. اين را گفت و در هوا ناپديد شد.

منبع: robeka.ir

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 24

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 239
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 107
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 417
  • بازدید ماه : 253
  • بازدید سال : 7222
  • بازدید کلی : 1284477
  • <
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی